کد مطلب:166485 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

نماز ظهر شهادت
ابوثمامه عمرو بن عبدالله صائدی، چون قتل پی در پی یاران را دید، به حسین (ع) عرض كرد: یا اباعبدالله! فدایت شوم! این لشكر به تو نزدیك شده اند، اما تا ما كشته نشویم تو را نكشند، من دوست دارم و اگر خدا بخواهد نماز را كه اینك وقت آن رسیده است بر پای دارم و آنگاه نزد خدا روم!

حسین (ع) فرمود: نماز را یادآور شدی! خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد! آری اول وقت است، از اینان بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بخوانیم.

چون این پیام به دشمن رسید، حصین بن تمیم گفت: نماز شما قبول نیست! حبیب بن مظاهر پاسخ داد: بگمان تو، نماز خواندن پیامبر قبول نیست؟ ولی نماز میخواره ای [1] چون تو قبول است؟ [2] .

امام (ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبدلله حنفی دستور داد، از هجوم دشمن پیشگیری


كنند، سپس آن حضرت نماز ظهر را با نیمی از یارانش بپا داشت. [3] و چون در محاصره دشمن بود نماز خوف بجای آورد.

گفته اند كه سعید بن عبدالله حنفی، جلوی حسین (ع) ایستاد و خود را هدف تیرهای دشمن قرار داد، او پیوسته از امام نگاهبانی می كرد بگونه ای كه حسین (ع) به هر سو كه می گردید او پیش رویش خویشتن را سپر می ساخت، تا هنگامی كه بر اثر اصابت تیرهای بسیار توانش را از دست داد و بر زمین افتاد [4] و در این حال می گفت:

پروردگارا! لعنت عاد و ثمود را بر آنها فرست و پیامبرت را از جانب من سلام برسان، و آنچه از درد و زخم را كه به من رسیده است، به او ابلاغ كن، كه من در یاری فرزند دختر پیامبر تنها پاداش تو را خواهانم. سپس جان به جان آفرین تسلیم كرد، در حالی كه بجز زخم نیزه و شمشیر سیزده زخم تیر بر تن داشت. [5] .


[1] بنابر اينكه «خمار» باشد ميخواره ترجمه شد و گرنه در برخي از نسخه ها «حمار» آمده است.

[2] طبري، ج 5، ص 439.

[3] لهوف، ص 48.

[4] طبري، ج 5، ص 441.

[5] لهوف، ص 48. طبري نيز به اجمال همين مضامين را آورده است.